خلاصه کتاب گیاه کودک دانشمند

این مقالات را هم بخوانید!

فهرست مطالب ( نمایش )

Close
۴.۶
(۱۱)

کتاب گیاه کودک دانشمند یا ” کتاب زندگی مرموز گیاهان ” با نام انگلیسی ( The Secret Life of Plants  ) ، کتابی ۴۰۰ صفحه ای در مورد رازهای زندگی گیاهان است. نویسندگان این کتاب اعجاب آور، کریستوفر برد و پیتر تامپ کینز هستند و آقای حسین گلپرور آن را به فارسی ترجمه کرده اند. تک تک صفحات این کتاب، رازهای بسیاری در مورد گیاهان را برملا می کند. رازهایی که شنیدن آنها، باورهایتان را دچار تحولی عظیم میکند! رازهایی که در طی دهه و توسط دانشمندان کارکشته، کشف و ضبط شده است و هنوز هم بسیاری از افراد از آنها بی خبرند.

دانلود کتاب گیاه کودک دانشمند

در حال حاضر فقط امکان دانلود رایگان کل کتاب وجود دارد. در هفته های آینده و پس از اتمام خلاصه نویسی کتاب، امکان دانلود رایگان خلاصه کتاب نیز میسر خواهد بود.

خلاصه کتاب گیاه کودک دانشمند

کتاب گیاه کودک دانشمند، تک تک آزمایشات انجام گرفته روی گیاهان را در چندین دهه اخیر بازگو می کند و حتی به بیان جزئیات این آزمایشات پرداخته است. از آنجا که قلم این کتاب علمی و آزمایش محور می باشد، درک آن بسیار سخت می باشد. لذا در گلخانه ایران بر آن شدیم که خلاصه ای قابل فهم از این کتاب را در اختیار دوست داران گل و گیاه قرار دهیم.

خلاصه نویسی کتاب گیاه کودک دانشمند، با ظرافت و حفظ اصالت مطالب در حال نوشتن است و هر هفته قبل از پایان روز جمعه، بخش جدیدی از خلاصه کتاب گیاه کودک دانشمند اضافه خواهد شد.

بخش ۱ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بیان چگونگی آغاز و ادامه تحقیقات در مورد گیاهان توسط آقای کلو باکستر پرداخته است.

گیاه و ادراکات فراحسی

کلو باکستر در کتاب گیاه کودک دانشمند
کلو باکستر در حال نصب دروغ سنج روی گیاه

آغاز تحقیقات گسترده در مورد رازهای گیاهان به سال ۱۹۶۶ باز می‌گردد. زمانی که آقای کلو باکستر ( Cleve Backster ) یکی از پیشگامان کار با دستگاه دروغ سنج، قبل از ترک محل کار خود تصمیم می گیرد برای تفریح، دستگاه دروغ سنج را روی گلهای سوسن دفتر کارش امتحان کند. دستگاه دروغ سنج، یک دستگاه الکتریکی است که به واسطه تغییر مقاومت یا رطوبت پوست بدن انسان، تغییر حالات ذهنی فرد را نشان می دهد.

الکترود دستگاه، به پوست دست انسان متصل و مقاومت آن را تعیین می کند. وقتی شخص مورد آزمایش اظهار به دروغ یا بیان موضع خلاف واقعیت نماید، میزان رطوبت و مقاومت پوست تغییر یافته و دستگاه این تغییرات را نشان میدهد. طوری که یک بازپرس با تجربه می تواند این تغییر حالت را مشاهده و از آن نتیجه گیری کند.

واکنش گیاه به آب دادن

باکستر یقین داشت که ” آب دادن به گلدان باعث جذب تدریجی آب در ساقه و برگ گیاه و نهایتا پایین آمدن تدریجی مقاومت الکتریکی آن خواهد شد. این کار شاید در یک فاصله زمانی معین صورت بگیرد که مشاهده آن جالب باشد! “
بنابراین او الکترودهای دستگاه دروغ سنج را به برگ سوزنی متصل و تعادل جریان الکتریکی را برقرار کرد.

درجه دستگاه یا گالوانومتر عدد صفر را نشان داد. کاغذ و قلم ارسام پلی گراف نیز آماده کار و ترسیم تغییرات بود. رسیدن آب از ریشه و ساقه برگ گیاه آغاز شد. ولی برخلاف تصور باکستر به محض رسیدن رطوبت به برگ، دستگاه عبور جریان کمتری را نشان داد! دستگاه یک منحنی نزولی دندانه دار روی کاغذ رسم نمود.

شگفتی بیشتر وقتی بود که باکستر متوجه شد منحنی به دست آمده شبیه منحنی عکس العمل انسانی است که در یک لحظه دچار هیجان و شادی شده باشد. باکستر خود نیز دچار هیجان شد! چرا که گیاه با دریافت رطوبت حیات بخش آب دچار هیجان شده بود و آن را بروز می داد! مگر گیاه هم می تواند بیان احساس کند؟ آنچه لحظاتی پس از حصول این نتیجه بر باکستر گذشت، زندگی آینده او را به کلی دگرگون کرد و آن را از معلم پلیس به یک محقق اسرار حیات تبدیل کرد!

واکنش گیاه به سوزانده شدن

در قدم بعدی باکستر با ایجاد ترس ناگهانی، تصمیم گرفت که واکنش شدید تر گیاه را مشاهده کند. او برگ سوزنی را در فنجان قهوه گرم فرو برد و مدتی نگهداشت. پس از بررسی نتیجه، تصمیم گرفت تهدید شدیدتری به کار برد.

او تصمیم گرفت برگ متصل به الکترودهای دستگاه دروغ سنج را با آتش بسوزانند. به محض اینکه این فکر از ذهن او گذشت و قبل از انجام هر حرکتی برای برداشتن کبریت، عقربه گالوانومتر با یک جهش، واکنش شدید گیاه را نشان داد. همزمان قلم رسام پلی گراف یک منحنی صعودی دندانه دار رسم نمود.

باکستر هیچ حرکتی برای سوزاندن برگ گیاه نکرده بود و هیچ حادثه دیگری در آزمایشگاه رخ نداده بود. باکستر با خود گفت: ” گیاه فکرم را خوانده است! “

باکستر به اتاق دیگر رفت و با کبریت بازگشت. مشاهده کرد که نمودار صعودی جدیدی روی کاغذ پدید آمده که ظاهراً مربوط به برداشتن کبریت برای سوزاندن برگ است. این بار باکستر وانمود کرد که قصد سوزاندن برگ را دارد. ولی هیچگونه واکنشی از طرف گیاه، نشان داده نشد. به نظر می‌رسید که گیاه قادر به تشخیص تصمیم در مقابل تظاهر به تصمیم است!

در یک لحظه احساس کرد که میخواهد به خیابان برود و مردم را از کشف خود باخبر کند! ولی با غلبه بر احساس خود، تصمیم گرفت که با ادامه دقیق‌تر و وسیع تر تحقیقات، تعیین کند که گیاه چگونه و با استفاده از کدام اندام نسبت به فکر و عمل او واکنش نشان می دهد.

تکرار آزمایشات اولیه باکستر

آزمایشات مشابه بیشتر به وسیله همکاران باکستر روی گیاهان متفاوت و دستگاه‌های مختلف انجام شد و نتایج مشابهی به دست آمد! ادامه تحقیقات روی بیش از ۲۵ گیاه و میوه مانند کاهو، پیاز، پرتقال و موز انجام شد. نتیجه این آزمایشات که همه شبیه به یکدیگر بودند، حرکت انفجار گونه برای دانش بشری به حساب می‌آمد که لزوم نگرشی جدید به دنیای دانش را ایجاد می‌کرد!

باکستر ابتدا تصور کرد که چون گیاه فاقد اعضای حسی شبیه انسان است، بنابراین باید حس دیگری در این ارتباط دخالت داشته باشد. از طرفی چون چیزی شبیه دستگاه سلسله اعصاب انسان برای گیاه تصور نشده بود، به تدریج به این نتیجه رسید که سیستم ارتباطی گیاه، یک سیستم کلی تر و فراگیرتر است.

 در ادامه به این فکر افتاد که احتمالاً سیستم ارتباطی کامل تری در همه موجودات وجود دارد که فراتر از ۵ حس شناخته شده ظاهری انسان ( لامسه، چشایی، شنوایی و … ) می باشند. آزمایشات آشکارا و به طور غیرقابل انکار نشان می داد که گیاهان فاقد چشم هستند ولی بهتر از ما می بیند.

باکستر آزمایشگاه خود را به یک آزمایشگاه علمی مناسب تبدیل کرد. در آزمایشگاه جدید، منحنی های واکنش بسیاری از انواع گیاهان تهیه شد. آزمایشات با برگ جدا شده از گیاه و حتی با قطعه از یک برگ نتایج مشابهی داشت. 

گیاهان حتی نسبت به هر نوع حادثه غیرمترقبه مانند ورود ناگهانی سگ یا حضور کسی که به نوعی بی علاقگی خود را ظاهر می ساخت، واکنش نشان می‌دادند.

گیاه و عنکبوت

در یک آزمایش در حضور هیئتی از دانشگاه ییل با یک گیاه و یک عنکبوت انجام شد، هر زمان که عنکبوت تصمیم می گرفت از موانعی که به وسیله انسان برای حرکت ایجاد شده بجهد یا بگریزد، تصمیم او قبل از شروع به حرکت به وسیله جهش قلم روی کاغذ مخصوص نشان داده می شد. باکستر می گوید در این آزمایش تصمیم عنکبوت به وسیله گیاه درک و به وسیله قلم پلی گراف متصل به آن رسم می گردید.

بی هوش شدن گیاه

باکستر می گوید چنان چه گیاه در مقابل تهدید بسیار شدید قرار بگیرد یا صدمه شدید به آن وارد شود، سیستم دفاعی حیات او عینا مشابه سیستم دفاعی انسان عمل میکند. یعنی ممکن است پس از مدتی واکنش و مقاومت، دچار بیهوشی شود یا اصلاً بمیرد. چنین حادثه‌ای وقتی اتفاق افتاد که یک روانشناس کانادایی برای مشاهده دستاوردهای باکستر به آزمایشگاه او رفت.

اولین گیاه مورد آزمایش هیچ واکنشی نشان نداد و همینطور گیاه دوم تا پنجم. تنها گیاه ششم واکنش بسیار ضعیف از خود نشان داد. باکستر وسایل آزمایش را بررسی کرد، ولی هیچ نقصی در آنها مشاهده نشد.  در جستجوی علت شکست آزمایشات با کستر، از روانشناس کانادایی در مورد کار و فعالیت او سوالاتی کرد و معلوم شد که این شخصی کشنده گیاه و کارش این است که گیاهان مختلف را در کوره برقی آزمایشگاه می سوزاند تا وزن خشک و مواد آنها را برای آزمایش تعیین کند.

حدود ۴۵ دقیقه بعد از خروج روانشناس کانادایی از آزمایشگاه، گیاهان مورد آزمایش به هوش آمدند و مجدداً در مقابل آزمایشات واکنش نشان دادند.

باکستر می‌گوید محتمل است میوه و سبزی خشنود باشند که با خورده شدن جزئی از یک موجود زنده و فعال شوند تا اینکه پس از رسیدن، به زمین بیفتند و بپوسند. همانطور که انسان ترجیح می دهد پس از مرگ به عالم بالاتری برود.

گیاهان حافظه دارند!

در آزمایش ابتکاری جالب و خشنی،  باکستر و همکارانش کشف کردند که گیاه دارای حافظه است. برنامه آزمایشاین بود که با استفاده از حافظه احتمالی گیاه، هویت قاتل گیاه دیگری را تعیین کنند. برای این آزمایش ۶ نفر از کارآموزان کلاس دروغ سنجی که  بعضی از آنها افراد با تجربه پلیس بودند، داوطلب شدند.

ابتدا هر یک از آنها با چشم بسته از داخل یک ظرف، قرعه هایی را که به صورت کاغذ تا شده بود، انتخاب کردند. تنها یک قرعه برای عامل و پنج قرعه دیگر سفید بودند.  مقرر بود پس از ملاحظه مخفیانه قرعه ها، شخص عامل بدون اطلاع باکستر و دیگران، به اتاق دیگر برود و در حضور یک گلدان، گیاه گلدان دیگر را از ریشه بیرون بیاورد و با خشونت شاخه و برگ های آن را شکسته و له کند و سپس به جمع بپیوندد.

پس از انجام عمل در حالی که باکستر و ۵ نفر دیگر هیچ یک قاتل گیاه را نمی‌شناختند، وی دستگاه دروغ سنج را به گیاه شاهد وصل کرد و از ۶ داوطلب خواست یک به یک از مقابل گیاه بگذرند.  برای به حداقل رساندن هیجان احساسی فردا عامل، باکستر به کلیه افراد تفهیم کرده بود که شکستن گیاهی اقدام علمی است و آنها نباید احساس گناه کنند.

بنابراین هر بار که فرد عامل از مقابل گیاه شاهد عبور می کرد، حرکت جهشی و دیوانه وار عقربه گالوانومتر احساس گیاه را که گواه وجود نوعی حافظه نسبت به وقوع یک حادثه خشن، به وسیله عامل و در حضور او بود بیان می‌کرد. این در حالی بود که عبور دیگران تاثیری روی گیاه شاهد نداشت.

درک احساسات پرورش دهنده توسط گیاه

در آزمایشی دیگر، باکستر متوجه نوعی ارتباط ظریف و محکم بین گیاه و پرورش دهنده آن شد که فارغ از دوری و نزدیکی، آثار آن مشاهده می شد. به نظر می رسد وقتی یک گیاه با انسان مرتبط و وابسته می شود، این ارتباط و وابستگی را فارغ از فاصله و حتی در میان هزاران فرد دیگر حفظ می کند.

در شب سال ننو، باکستر پس از وصل ۳ دستگاه جداگانه به ۳ گیاه، برای شرکت در مراسم پرشور شب سال نو به میدان تایمز رفت و حوادث را به کمک کورنومتر در یک دفترچه به طور خلاصه یادداشت کرد. هنگام برگشتمشاهده کرد که ۳ گیاه، ۳ منحنی طولانی مشابه روی کاغذ پلی گراف رسم کرده اند که نقاط بالا و پایین منحنی ها به لحاظ زمان با حالات باکستر که شامل اختلاط با مردم، دویدن، راه رفتن آرام، سوار شدن پله برقی و نزاع با یک فروشنده و حتی خطر تصادف با قطار زیر زمینی بود، مطابقت دارد.

این ارتباط حتی در فاصله بسیار دور نیز حفظ می گردد. هنگامی که دوست باکستر با هواپیما به یک مسافرت بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر رفته بود، تمامی احساسات شخص توسط گیاهش درک شده بود. برای آزمایش در فاصله های دورتر، باکستر در نظر دارد از مسافرین احتمالی مریخ بخوهد یکی از گیاهان او را به مریخ ببرند و در آنجا مستقر کنند.

واکنش گیاه به مردن سلول زنده

یک روز ضمن کار، باکستر ناغافل انگشت خود را برید و سپس با بتادین مداوا کرد. گیاه متصل به دستگاه، همزمان به این اتفاق واکنش نشان داد. باکستر با آزمایشاتی متوجه شد گیاه حتی در سطح آزار یک سلول حساس است. او از یک زیست شناس و متخصص زندگی سلولی آموخت که نوعی هوشیاری بلین سلولی وجود دارد و احتمالا گیاه او با همین سطح هوشیاری عمل کرده است.

در یک آزمایش، واکنش ۳ گیاه نسبت به مرگ ناگهانی یک میگوی زنده مورد بررسی قرار گرفت. برای کشتن ناگهانی میگو، یک کاسه کوچک آب سرد بر فراز ظرف آب جوش تعبیه شد که با یک فرمان ساده و غیرقابل تنظیم، با گردش حول یک لولای ساده، آب سرد و میگوی زنده را داخل آب جوش می انداخت. این آزمایش نشان داد که هر سه گیاه به طور همزمان نسبت به مرگ میگو در آب جوش به شدت واکنش نشان می دهند!

در این مرحله، شرح کامل آزمایش و نتایج حاصله به صورت یک مقاله علمی در زمستان ۱۹۶۸ در مجله بین المللی فراروانشناسی، تحت عنوان ” نشانه هایی از وجود آگاهیاولیه در گیاه ” به چاپ رسید. بیش از ۷هزار دانشمند خواستار گزارش باکستر شدند. بنیادهای مالی و علمی علاقه خود را برای سرمایه گذاری برای ادامه تحقیقات اعلام داشتند.

حتی روزنامه هایی که در ابتدا از انتشار مقاله های باکستر ابا داشتند، به دنبال انتشار مقالات باکستر رفتند. مقاله تا آنجا توجه خانم های خانه دار و منشی های موسسات را به خود جلب کرد که در مدت کوتاهی، گیاه مورد آزمایش باکستر ( خون سیاوشان ) جزئی از دکوراسیون داخلی منازل و دفاتر شد.

امیدواریم از بخش اول کتاب گیاه کودک دانشمند، لذت برده باشید. لطفا با ادامه خلاصه کتاب گیاه کودک دانشمند، همراه گلخانه ایران باشید.

بخش ۲ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بررسی آزمایشات دانشمندی دیگر به نام مارس فوگل پرداخته شده است.

گیاه می تواند فکر انسان را بخواند!

دکتر مارسل فوگل در کتاب گیاه کودک دانشمند
آزمایشات دکتر مارسل فوگل ( سمت چپ ) در کتاب گیاه کودک دانشمند

پرداخته در حالیکه اقای باکستر در شرق آمریکا مشغول تکمیل وسایل تحقیقاتی خود و انجام آزمایشات مختلف بود، در شهر لوس گاتوس کالیفرنیا، شرکت بین المللی ماشین های اداری I.B.M در صدد برآمد که درسی تحت عنوان خلاقیت برای مهندسین و دانشمندان خود ترتیب دهد. برگزاری دوره به شخصی به نام مارسل فوگل واگذار شد.

فوگل یک محقق شیمی و شخصی مطلع و باتجربه با اختراعاتی در زمینه سیستم کریستال مایع و روش های ذخیره اطلاعات در کامپیوتر بود. او همچنان نویسنده کتاب ” درخشش در مایعات و جامدات و کاربرد آن در عمل ” بود.

هنگام برگزاری دوره، یکی از شاگردان وی یک نسخه از مجله آرگوسی را در کلاس I.B.M به او نشان داد. در این مجله طی مقاله ای با عنوان ” آیا گیاهان دارای ادراک هستند؟ ” قسمتی از کارهای باکستر معرفی شده بود. او با مطالعه مقاله باکستر دچار دگرگونی کامل فکری شد و تصمیم گرفت خود دست به آزمایش بزند.

توقف قانون مرگ در گیاه

فوگل که از کودکی با هیپنوتیزم و مسائل روحی و حتی سحر و جادو آشنایی داشت و حتی در سنسن نوجوانی نمایشاتی از این قبیل برای نزدیکان خود ارائه می داد، پس از مشاهده عکس العمل گیاه، نخست متوجه نظریات هیپنوتیزور معروف ” مِسمِر ” شد. این شخص طبق تحقیقات و نظریات خود، اظهار داشته بود که: سلامت و مرض و حتی مرگ، عوارض ناشی از تعادل یا عدم تعادل سیاله کیهانی حیات در موجودات است.

نظریات دیگری در زمینه ” اندیشه خود به خودی ماورایی از طریق تصویرسازی ذهنی” و ” خودسازی از طریق ذهن ” و ” نظریه وجود انرژی روحی ” و کارهای دکتر کارل یونگ مبنی بر اینکه ” انرژی روحی، متمایز از انرژی های شناخته شده فیزیکی و غیرقابل اندازه گیری است ” برای فوگو مبنای تفکر قرار گرفت.

فوگل از یکی از همکارانش به نام خانم ویویان ویلی که دارای بعضی توانایی های فراروانی بود، کمک گرفت. خانم ویویان دو برگ از گیاه ساکسی فراج چید. یکی از این دو برگ را کنار تخت خواب خود و دیگری را در اتاق نشیمن قرار داد. وی به فوگل گفت : ” هر روز که از خواب بیدار میشوم به برگ کنار تختخوابم نگاه میکنم و برای او زندگی دراز آرزو میکنم و به برگ سالن پذیرایی توجهی نمی کنم. ”

یک ماه بعد خانم ویویان از فوگل خواست برای مشاهده نتایج آزمایش به منزل او برود و یک دوربین عکاسی نیز همراه ببرد. برای فوگل مشکل بود چیزی که میبیند، باور کند. برگی که به آن توجه نشده بود، پژمرده شده بود ولی برگی که مورد توجه روزانه قرار گرفته بود، کاملا شاداب و سرزنده بود و بنظر میرسید تازه چیده شده است. گویی در اینجا نوعی انرژی قانون مرگ را متوقف کرده یا به عقب انداخته بود!

او همین کار را با برگ های درخت نارون انجام داد و نتیجه مشابهی گرفت. فوگل یقین پیدا کرد که شاهد عملکرد نوعی انرژی روحی است.

گیاه و میدان انرژی

فوگل در سال ۱۹۶۱ دست به یک سری تحقیقات جدید با دستگاه هایی که خود ساخته بود زد تا بهترین زمانی که گیاه آماده همکاری و ارتباط است، تعیین کند. دستگاه دروغ سنج را به گیاه انتخابی وصل کرد و در مقابل دستگاه که در حال ترسیم یک خط مستقیم و بدون شیب روی نوار کاغذ بود، ایستاد.

پس از ایجاد آرامش کامل در خویش و انجام یک نفس عمیق، دست خود را با انگشتان گشاده از هم تا حد تماس به طرف گیاه نزدیک کرد، با این احساس که گویی در مقابل یک دوست ایستاده است. هر بار که او عمل فوق را تکرار می کرد، یک منحنی صعودی روی کاغذ پلی گراف رسم می شد و همزمان با آن نوعی فوران انرژی را به طور محسوس از گیاه به سمت دست خود احساس می کرد. بعد از حدود ۳ تا ۵ دقیقه که فوران انرژی قطع شد، بنظر می رسید انرژی گیاه به پایان رسیده است.

از نظر فوگل، این ارتباط بین او و گیاه شبیه همان چیزی است که در موقع ملاقات عاشق و معشوق یا دو دوست روی می دهد!

در موقع انتخاب از یک مجموعه گیاه، فوگل دریافت که با دراز کردن دست خود به طرف گیاهان و حرکت از جلوی آنها، نوعی وزش خنک از گیاهان حساس تر احساس می کند. این وزش خنک به تدریج به موجهای الکتریکی تبدیل میشود که نمایانگر وجود یک میدان انرژی است.

برقرای ارتباط با گیاه در حالت خلسه

فوگل با تجربه شخصی خود، میدانست که استادان یوگا و معلمین سایر فنون و تفکرات ماورایی، از تاثیر عوامل محیطی و مزاحم در زمان خلسه بی اطلاع هستند. بنابراین برای فوگل مشخص شد که داشتن یک حالت هوشیاری تمرکزیافته مخصوص در او لازم است تا مدار ارتباطی با گیاه کامل شود. برای بیدار و متوجه کردن گیاه، شخص باید از آگاهی عادی بیرون آید، ضمن تصور و آرزوی خوبی برای گیاه، خود را در یک حالت هوشیاری مخصوص قرار دهد. تا گیاه احساس کند مورد توجه و عشق و محبت قرار گرفته است.

فوگل در توضیحات بیشتر در این رابطه می گوید:

ابتدا تمام اعضای بدن خود را آرام و از هیجان و احساس خالی می کند. آنگاه قادر به در ک یک رابطه انرژی بین خود و گیاه می شود. وقتی شدت جریان بین او و گیاه متعادل شد، آنگاه گیاه دیگر به محیط خارج، تغییرات حرارت، سر و صدا و سایر میدان های الکتریکی اطراف بی تفاوت می شود و فقط به او توجه می کند. به عبارت دیگر، گیاه به وسیله فوگل هیپنوتیزم میشود.

فوگل در یک سخنرانی برای علاقمندان به کارهایش گفت :

این حقیقتی محض است که انسان میتواند با گیاه ارتباط برقرار کند و اینکار انجام شده و میشود. گیاه موجودی زنده است و ریشه در فضا دارد. ممکن است به تصور انسان، گیاه موجودی نابینا، کر و احمق باشد. اما در نظر من هیچ شکی نیست که گیاهان موجوداتی بسیار حساس و دقیق برای شناخت حالات انسان هستند. گیاهان انرژی مفید برای انسان ساطع می کنند. انسان این انرژی را احساس میکند. این انرژی به انسان تزریق می شود و مجددا از انسان به گیاه بر میگردد.
سرخپوستان آمریکا با اطلاع از انرژی و توان گیاهی، به میان جنگل میرفتند و با دستان باز به یک درخت سرو پشت میدادند تا دوباره خود را از انرژی پر کنند.

فوگل نتیجه گیری می کند که:

یک نیروی حیات یا انرژی کیهانی وجود دارد که همه هستی را احاطه کرده و برای انسان و حیوان و گیاه قابل مشارکت است. از طریق مشارکت در میدان انرژی کیهانی، انسان و گیاه یکی می شوند. از طریق این یگانگی است که احساس مشترک ایجاد می شود و ارتباط انسان و گیاه برقرار می گردد.

فوگل به فکر افتاد که آیا می توان یک فرد کاملا حساس را آنقدر با گیاه مرتبط ساخت که بتواند به طور ذهنی داخل گیاه شود و به مشاهده بپردازد؟ امکان دخول در گیاه در قرن شانزدهم به وسیله صوفی آلمانی ” ژاکوب بوهم ” عنوان شده بود.

بوهم گفته بود:

با این قصد که میخواهد با گیاه یکی شود، به آن خیره می شود و سرانجام ناگهان با گیاه مربوط می شود، جزئی از گیاه در می آید و تلاش گیاه برای رسیدن به نور را احساس می کند. در این حالت قادر است که در میل گیاه به رشد شرکت کند و در وجد حاصل از رشد گیاه شریک شود.

فوگل با دختر خانمی به نام دبی ساپ آشنا شد که دارای توانایی خاصی بود. وی که دختری آرام و کناره جو بود، می توانست در یک آن با گیاه فوگل ارتباط برقرار کند. او غفلتا از دبی پرسید که آیا می تواند به داخل گیاه برود؟ دبی با سر جواب مثبت داد. دبی پس از آمادگی، در یک لحظه به خلسه و آرامشی فرو رفت که گویی از این جهان و وقایع آن خارج شده است و آنگاه قلم پلی گراف شروع به رسم منحنی دندانه داری کرد که حکایت از برقراری ارتباط شدید انرژی داشت.

دبی بعدا جریان را به صورت زیر شرح داد:

آقای فوگل از من میخواست که آرام باشم و خود را در گیاه احساس کنم. برای انجام این خواسته چندین عمل پیاپی اتفاق افتاد. ابتدا نمیدانستم چگونه و از کجا وارد گیاه شوم. بنابراین هوشیارانه تصمیم گرفتم که از یک در فرضی که در پای ساقه گیاه ایجاد میشود به آن وارد شوم. به محض ورود از این در، خود را در میان حرکت سلول ها و آب یافتم و خود را در این حرکت بالا رونده رها کردم. به محض رسیدن به سطح برگ، قدرت ذهنی من از بین رفت و وارد قلمرویی شدم که هیچ گونه کنترلی روی آن نداشتم.

دبی در ادامه گفت:

در این قلمرو هیچ گونه تصویر ذهنی وجود نداشت، بلکه یک نوع احساس حاکم بود. احساس اینکه به هرسو کشیده می شدم و جزئی از یک سطح گسترده شونده بودم. احساس نوعی هوشیاری خالص در من زنده شده بود. به نظر میرسید که از طرف گیاه پذیرفته شده ام و به وسیله او محافظت می شوم. با احساس یگانگی در وجود و حرکت در فضا، احساسی از رضایت خود به خودی به من دست داد و خود را در گیاه رها کردم. در این موقع صدای آقای فوگل را شنیدم که مرا به آرامش دعوت میکرد. با شنیدن صدای آقای فوگل با آرامشی کامل به خود آمدم.

در آزمایشی دیگر، دبی به شرح ساختار و حالات سلولی گیاه پرداخت و جزئیات آن را تشریح کرد. فوگل آزمایش ورود به گیاه را با افراد بیشتری تکرار کرد وتوضیحات مشابهی از آنها دریافت کرد.

یک روز فوگل همراه دوست خود در حال آزمایش روی گیاه خود بود که ناگهان عکس العمل گیاه کاملا قطع شد.فوگل از دوست خود پرسید که آیا عملی انجام داده است؟ دوستش پاسخ داد فقط در یک لحظه اندیشیده است که گیاه متعلق به او که در منزل پرورش داده، بسیار زیباتر از گیاه مورد آزمایش است. به نظر میرسید که احساسات گیاه فوگل از فکر شخص ثالث چنان جریحه دار شده که حاضر به همکاری نشده است.

برای فوگل شکی باقی نماند که گیاه میتواند فکر افراد را بخواند و نسبت به شخص اظهار علاقه یا بی میلی کند. با دست یافتن به این حقیقت فوگل اندیشید که ممکن است روزی بتوان خواندن فکر دیگران به کمک گیاه را عملی کرد. او به همراهی یک فیزیکدان اتمی در این زمینه آزمایشاتی انجام داد.

این آزمایش در ۳ مرحله انجام گرفت. در مرحله اول، گیاه همزمان با فیزیکدان که مشغول تفکر ریاضی بود منحنی دندانه داری به مدت ۱۱۸ ثانیه رسم کرد. هنگام قطع تفکر منحنی به خط راست تبدیل شد. در مرحله بعد فیزیکدان ۱۰۵ ثانیه به همسر خود فکر کرد و گیاه همزمان با او مشغول رسم نمودار بود. در مرحله آخر فیزیکدان مشابه مرحله دوم، به همان صورت به همسر خود اندیشید. منحنی بسیار شبیه منحنی مرحله دوم بود.

وی با مشاهده شباهت زیاد دو منحنی به این نتیجه رسید که امواج مغزی انسان که به صورت انرژی ساطع می شود، ممکن است در آینده نزدیک قابل جمع آوری و ترجمه باشند.

بخش ۳ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بیان آزمایشات آقای پاول ساوین، یک متخصص الکترونیک از ایالت نیوجرسی آمریکا پرداخته است.

گیاهانی که درها را می گشایند

پاول ساوین، دارای سوابق شغلی زیاد در موسسات فضایی و تلگراف و تلفن و یک محقق پیگیر علوم ماورایی و هیپنوتیزم با تسلط بالا بود. ساوین موفق شد یک قطار اسباب بازی را به کمک گیاهان به سمت عقب و جلو حرکت دهد. حرکت قطار به وسیله فکر و تحریک احساسی او با وساطت گیاه تامین می شود. حرکت قطار روی خط، یک کلید برق را که در کنار ریل نصب شده باز و بسته می کند و این کلید که به بدن ساوین نصب است، مثل اینکه به او یک شوک الکتریکی وارد و احساسات او را تحریک می کند.

گیاه که به یک مدار شامل گالوانومتر و یک کلید دیگر وصل است، ضمن جهش عقربه گالوانومتر احساسات ساوین را دریافت می کند و کلید دوم را حرکت می دهد و جهت قطار را معکوس می کند.برای ادامه نمایش کافیست ساوین شوک قبلی را به خاطر بیاورد. آنگاه تحریک حالات او به گیاه منتقل می شود و با حرکت مجدد کلید دوم، جهت حرکت قطار دوباره تغییر می کند.

گیاه می تواند ریاضیات را بفهمد!

در ژاپن، آقای دکتر کن هاشی موتو که یک مهندس موفق الکترونیک و در عین حال دارای درجه دکترا در فلسفه است، دستگاه دروغ سنج صوتی ساخته است که با دقت بالایی کار می کند. نتایج کار او در زمینه گیاه بسیار درخشان است. او توانست منحنی ناشی از عکس العمل گیاه را به صدا تبدیل کند. او کار را با یک کاکتوس شروع کرد و صدای ایجاد شده شبیه وزوز سیم های برق فشار قوی بود که با صدای زیر از فاصله نسبتا دور به گوش می رسید. صدا در عین حال دارای زیر و بم و شبیه نوعی مکالمه مطبوع و گرم بود.

آقای دکتر و همسر او آنقدر با کاکتوس خودمانی شده بودند که گیاه تا عدد بیست را می شمرد و چهار عمل اصلی را انجام می داد. در مقابل این سوال که مثلا دو بعلاوه دو چند می شود؟ گیاه صدایی از خود ایجاد می کرد که روی نوار، چهار موج پیوسته به هم رسم می کرد. این دانشمند تا به حال با کاکتوس حسابگر خود برای مردم سراسر ژاپن نمایشاتی ترتیب داده است.

او در برابر این سوال که توجیه علمی عکس العمل گیاه چیست، گفت:

پدیده های بسیاری هستند که با علوم امروز بشری نمی توان ماهیت آن ها را درک و بیان کرد. دنیای سه بعدی ما، سایه ای از یک دنیای چهار بعدی غیر مادی است.

او عقیده دارد که دنیای چهار بعدی غیر مادی، این جهان حسی سه بعدی را از طریق کنترل ذهن بر ماده اداره می کند. مسئله اساسی او در حال حاضر این است که تکنیک های کنترل ذهن بر ماده، ممکن است مانند سایر اختراعات در راه های غیر انسانی به کار گرفته شود.

بخش ۴ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بیان رازهایی ترسناک از گیاهان پرداخته است.

مسافرانی از فضا

محقق جرج لارنس، با کمک دستگاهی پیشرفته به کار تحقیق روی درختان کویری پرداخت. در این دستگاه، تحریکات دریافتی علاوه بر قلم پلی گراف، به کمک صدای سوت نیز قابل دریافت بود. او به کمک این دستگاه متصل به درخت کویری توانست نوعی علائم فضایی دریافت کند و آن را دستگاه استراق سمع کیهانی نامید. پیام به صورت ( بارر – ر – ر – ر بیپ – بیپ – بیپ ) در دستگاه ظاهر شد که لارنس می گوید: به هیچ وجه نمی تواند ماهیت زمینی داشته باشد.

او می گوید این پیام ها بنظرم برای زمین ارسال نمی شوند، بلکه ما وارد مدار ارتباطی بالاتری شده ایم و چون چیزی از ارتباط زیستی نمی دانیم، طبیعتا از این مذاکرات و پیام ها خارج هستیم.

گیاه احساس غربت می کند

کارهای لارنس به وسیله ژان مترا که دانشجوی رشته روانشناسی فیزیولوژی و دارای توان فراحسی است به شدت پیگیری و تایید شد. ژان مترا قادر است یک قطعه آهن را در کوره آهنگری قرار دهد و پس از گداخته شدن تا رسیدن به رنگ سفید، آن را با دست خالی از کوره بردارد و پوسته های سطح آن را با انگشت پاک کند.

مترا هنگام کار در یک گلفروشی به تجربه دریافت که وقتی گیاهان از میان هزاران گیاه به تنهایی به یک خانه یا دفتر کار منتقل می شود، احساس غربت می کند، پژمرده می شود و ممکن است بمیرد. مترا با تجربه فهمید که بازگشت گیاه به محل اصلی باعث تجدید سلامت او می شود و توجه ساکنین منزل یا دفتر کار می تواند در تخفیف و یا رفع احساس غربت بسیار موثر باشد.

تعدادی فیکوس برای یک بازار خرید تهیه شد و از میان آن ه، فیکوس زیبای فلوریدایی به ارتفاع ۱۰ متر در کنار آبنمای زیبای فروشگاه و فواره بلند آ« قرار داده شد. با آنکه تمام پیش بینی های لازم برای جابجایی در نظر گرفته شده بود، فیکوس کنار فواره، واقع در محل خلوت فروشگاه، پس از دو روز شروع به پژمردن کرد. در حالیکه سایر فیکوس ها که در معابر پر رفت و آمد قرار داشتند، سالم و با طراوت باقی ماندند.

به نظر آقای مترا، این حادثه نشان مشخصی از احساس غربت فیکوس زیبا ولی تنها در کنار آبنما و رضایت سایر فیکوس ها از قرار گرفتن در معبر پر جمعیت و تحسین آنها به وسیله مردم بود.

بخش ۴ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بیان آزمایشات صورت گرفته در شوروی پرداخته شده است.

برگ گیاه به ما چه می گوید؟

سال ۱۹۷۰ روزنامه ایزوسیتا در اتحاد شوروی، طی مقاله ای تحت عنوان برگ گیاه به ما چه می گوید؟ میلیون ها خواننده خود را با علم ارتباط با گیاه آشنا کرد.

آقای چرتکوف، گزارشگر مقاله نوشت که در آزمایشگاه علوم کشاورزی، چگونه شاهد صحبت کردن، جیغ زدن و بردباری ساکت و صامت گیاه در مقابل تحریک و فشار بوده است.

او در قسمتی از مقاله نوشت:

درست در مقابل چشمان من، وقتی ریشه یک دانه جو جوانه زده را در آب فرو کردند، گیاه شروع به گریه کرد. صدای گریه او و سیل اشک او از طریق یک دستگاه بسیار حساس الکترونیکی با جنبش یک قلم روی نوار سفید کاغذ ثبت شد. اگر چه به نظر بیننده هیچ تغییری در ظاهر جوانه مشاهده نمی شد، اما حرکت دیوانه وار قلم بر روی کاغذ نشانی از رنج و اندوه گیاه از مرگ دردآور بود.

گیاه می تواند مناسب ترین مقدار نور و رطوبت لازم برای رشد خود را تشخیص دهد!

آقای کارانالوف، محقق بیولوژیست، به کمک دستگاه هایی که خود ساخته بود، توانست به سرعت، زمان و مقدار نیاز گیاه به آب و غذا و اینکه حرارت محیط برای گیاه کم است یا زیاد را درک و ثبت کند.

 او نشان داد که یک بوته لوبیای معمولی آموخته است که از عضوی شبیه و برابر دست انسان استفاده کند و با آن به یک ابزار برابر مغز پیام دهد که به چه مقدار نور نیاز دارد. ابزار مغزی به محض وصول پیام از دست فرضی لوبیا، یک کلید را می‌فشارد و بدین ترتیب گیاه بطور مستقل و به دلخواه، طول روز و شب مورد نیاز خود را تعیین و تامین می کند.

همچنین همان لوبیا توانست با عضوی برابر پا نیاز خود به آب را به مغز اطلاع دهد و عملاً نشان داد که موجود کاملاً باشعوری است و به کمک یک ابزار می تواند مقدار آب و نور مورد نیاز خود را تنظیم و دریافت کند. به نظر کارانالوف، اگر گیاه اعضای حسی لازم برای دریافت و تشخیص و تحلیل اطلاعات را نداشت، حتماً از بین میرفت.

زبان سلول گیاه شبیه زبان سلول عصبی انسان است!

پوشکین، استاد و دکتر علوم روانی طبق تحقیقاتی که با شاگردانش انجام داد، می گوید:

سلول گیاه نسبت آنچه در سیستم عصبی اتفاق می‌افتد و ما آن را تحریک احساسات می نامیم، واکنش نشان می دهد. احتمالا بین این دو سیستم اطلاعاتی رابطه مخصوصی برقرار است. زبان سلول گیاه ممکن است شبیه زبان سلول عصبی انسان باشد. در هر حال این دو موجود به ظاهر کاملاً متفاوت، قادرند یکدیگر را درک کنند.

به نظر این دانشمند در سلول گیاه، چیزی شبیه فعالیت مغزی شکل می‌گیرد. مجموعه فعالیتهای روحی انسان که هنوز ماهیت آنها ناشناخته است، مانند درد، تفکر ،حافظه و غیره عینا در سطح سلول گیاه وجود دارد.

گیاهان قادرند از آفتاب الکتریسیته تولید کنند

در سال ۱۹۷۳ فاش شد که شوروی ها با کمک گیاه مشغول تهیه انرژی مستقیم از آفتاب هستند. در آزمایشات شوروی، توسط آقای ملوین کالوین برنده آمریکایی جایزه نوبل در مورد فتوسنتز، مشخص شد که کلروفیل گیاه تحت تاثیر تابش آفتاب، به سمت نیمه هادی هایی مانند اکسید روی، الکترون پرتاب می کند.

آقای ملوین و همکارانش پس از کشف این خاصیت، نوعی عنصر گیاهی ساختند که هر سانتی متر مربع آن جریانی معادل یک دهم میلی آمپر ایجاد کرد. آقای ملوین محاسبه کرد که یک متر مربع کلروفیل می تواند یک کیلو وات برق تولید کند! 

بخش ۵ کتاب گیاه کودک دانشمند

این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند، به بیان آزمایشات و نتایج اعجاب انگیز دانشمند بنگالی، سر جاگادیش چاندرا بوز است که تا سالها پس از مرگ اوف به فراموشی سپرده شده بوده است.

زندگی گیاه با یکصد میلیون مرتبه بزرگنمایی

آزمایشات چاندرا بوز در کتاب گیاه کودک دانشمند
سر جاگادیش جاندرا بوز و کتاب گیاه کودک دانشمند

معبد دانش هند، در استان بنگال در ساحل شرقی شبه قاره هند ساخته شده است. در مدخل معبد دانش، ابزار و وسایل جالبی که بیش از ۵۰ سال پیش ساخته شده، در ویترین های شیشه‌ای نگهداری می‌شود. این ابزارها برای اندازه‌گیری رشد و رفتار گیاه به کار گرفته می شده اند و قادر به بزرگنمایی گیاه تا یکصد میلیون مرتبه می باشند.

دستگاه ثبت حرکات گیاه سرجاگادیش چاندرا بوز
دستگاه چاندرا که در معبد دانش بنگال نگهداری می شود

ابزار داخل ویترین بیانگر نبوغ دانشمند بزرگ بنگالی، سر جاگادیش چاندرا بوز است. او هر سه دانش فیزیک، بیوفیزیک و روانشناسی را می‌دانسته و آنها را به کار گرفته و به تنهایی بیش از همه کسانی که قبل و شاید پس از بودند، درباره گیاهان دستاورد داشته است. اما متاسفانه در کتابهای تاریخ کلاسیک این علوم که وی در آنها تسلط واقعی داشته، نامی از او برده نشده است.

 دانشنامه بریتانیکا در مورد او گفته:

 کارهای او در زمینه روانشناسی گیاهان به قدری پیش رفته است که پنجاه سال پس از مرگش، هنوز نمی‌توان آن را به درستی ارزیابی کرد. 

گیاهان مانند حیوانات بیهوش می شوند!

چاندرا در کنگره بین‌المللی فیزیک، تفاوت بین جاندار و بیجان را رد کرد و از وحدت بنیادی موجودات سخن گفت و اظهار داشت به هیچ وجه نمی توان بین حیطه فیزیک و روانشناسی خط مشخصی کشید و مرزی معین کرد.

چاندرا در آزمایشات خود روی گیاهان مشاهده کرد که سبزیجات مانند حیوانات در مقابل مواد بیهوش کننده حساس هستند. وقتی گاز مخدر از طرف گیاه دور شود، درست مانند حیوانات دوباره سرحال می آیند. او کلروفرم را به عنوان داروی بیهوش کننده به کار برد و موفق شد یک درخت سرو سالمند را در حالت بیهوشی از خاک بیرون بکشد و به سلامت جابجا کند؛ بدون اینکه شوک کشنده ناشی از جابجا شدن درختان چندین ساله، به درخت وارد شود.

مکانیسم حرکتی گیاهان مانند حیوانات است!

 کار بعدی چاندرا، بررسی مکانیسم حرکت در گیاه و مقایسه آن با انسان و حیوان بود. او می دانست که گیاه بدون شش و اعضای تنفسی مشابه، می تواند تنفس کند. بدون داشتن دستگاه هاضمه، قادر به جذب غذا است و بدون داشتن عضله، قادر به حرکت است. به نظر او بدیهی بود که حتی در نبود سیستم عصبی، نوعی القاء در گیاه اتفاق بیفتد. 

چاندرا برای ثبت واکنش گیاهان روی نوعی اهرم چشمی، که خود مخترع آن بود و می توانست به وسیله آن واکنش ناشی از حساسیت ادراک گیاه را مستقیم مشاهده کند، تغییراتی ایجاد کرد. او با افزودن دو استوانه گردان برای حرکت نوار کاغذ سفید، اهرم چشمی را به یک ثبت کننده علائم نوری تبدیل کرد.

حرکت گیاه به وسیله یک اهرم، چند نور را به روی نوار کاغذی منعکس می‌کرد. محل نقطه متحرک نور، روی کاغذ به وسیله یک قلم و مرکب ثبت می شد و به این ترتیب اولین ماشین مشاهده و ثبت حرکت گیاه به وجود آمد. ماشین و روشی که پس از چاندرا، برای سالهای طولانی به فراموشی سپرده شد.

با کمک این دستگاه، چاندرا موفق شد نشان دهد که واکنش پوست مارمولک، لاک پشت، قورباغه، انگور، گوجه فرنگی و سایر میوه ها در برابر تحریک، شبیه به هم است. او کشف کرد شاخک های مویین و اعضای هاضمه گیاهان حشره خوار شباهت کامل به شکم حیوانات دارد.

او بین واکنش برگ گیاه و چشم حیوانات نسبت به تابش نو شباهتی کامل یافت. همچنین به کمک دستگاه خود ثابت کرد که هر نوع گیاه، از ابریشم پر احساس تا تربچه کم احساس، همیشه در مقابل تحریکات طولانی مانند حیوانات احساس خستگی می کنند. 

علائم حیاتی گیاهان مانند حیوانات تغییر می کند!

چاندرا ضمن کار با گیاه تلگراف که حرکت مداوم و رقاصک مانند آن، شباهت بسیاری به پرچم راهنمای کشتی و راه آهن دارد، دریافت که استفاده از سم می تواند حرکت برگهای آن را متوقف کند و یا قلب یک جانور را از کار بیندازد. پادزهر سم مصرفی در هر دو ( گیاه و جانور ) موثر واقع شد و آنها را به زندگی بازگرداند.

چاندرا در آزمایش های بعدی خود ثابت کرد که گیاه و حیوان در مقابل سرما، مخدرات و جریان های ضعیف الکتریکی واکنش مشابه دارند. چاندرا نشان داد که منحنی واکنش گیاه میموسا عینا شبیه واکنش انسانی است که دست خود را پس از برخورد با بخاری داغ و قبل از احساس درد به سرعت به عقب می‌کشد. 

در مورد گیاه تلگراف، چاندرا ملاحظه کرد وقتی انتهای بریده شده ساقه برگچه در لوله خمیده پر از آب قرار داده شود، ناراحتی قطع شدگی از بین می رود و برگچه دوباره شروع به تپش می کند. این عمل بسیار شبیه قلب جدا شده حیوان است که وقتی در محلول قرار بگیرد، به تپش خود ادامه میدهد. واکنش گیاه در برابر بالا و پایین رفتن شیره گیاهی، شبیه تند و کند شدن تپش قلب در مقابل بالا رفتن یا پایین افتادن فشار خون است.

با اینکه قبل از چاندرا تصور می شد که گیاه روزانه هر مقدار اکسید کربن را دوست دارد، ولی چاندرا ثابت کرد که اسراف در این گاز گیاه را خفه میکند. البته در صورت بروز چنین حالتی، گیاه نیز درست مثل حیوان با رسیدن اکسیژن به زندگی باز می گردد.

زندگی گیاهان زیر دستگاه بزرگنمای چاندرا

چاندرا پس از ۸ سال کوشش، موفق به تکمیل دستگاهی به نام بزرگ نما شد. این دستگاه غیرعادی با کمک دو اهرم مخصوص می توانست حرکات جزئی را تا ۱۰هزار برابر بزرگ کند که تا آن زمان بی سابقه بود. دستگاه در عین حال می توانست به طور خودکار مقدار رشد گیاه را که حتی در مدت یک دقیقه اتفاق می افتد اندازه گیری و ثبت کند.

با کمک این دستگاه، چاندرا توانست نشان دهد که رشد انبوه گیاهان مطابق با تپش هایی با ریتم معین است. هر تپش با یک قوس بالا رونده آغاز می شود و با یک ادامه آرام تر، که زمان آن حدود یک چهارم جهش اولیه است، خاتمه می یابد. تعداد تپش های رشد برای گیاهان کلکته به طور متوسط سه بار در دقیقه اندازه گیری شد.

چاندرا برای مشاهده فوری سرعت گرفتن یا کند شدن رشد گیاه در مقابل تحریک معین، دستگاه بزرگنما با پایه متحرک ساخت که می توانست تغییرات رشد گیاه تا یک شست میلیونیم میلی متر در هر ثانیه را نشان دهد. به کمک این دستگاه می شد در مدت زمانی کمتر از ربع ساعت تاثیر کود، غذا، جریان برق و هر نوع تحریکی را روی گیاه مشاهده و اندازه گیری کرد.

چاندرا برای اثبات اینکه سیستم اعصاب گیاهان از سیستم اعصاب حیوانات ضعیفتر نیست، دست به یک آزمایش جالب با یک برگچه و زبان حیوان به عنوان حساس ترین عضو بدن افتاد.

او در یک آزمایش، زبان حیوان و برگ گیاه را در یک مدار الکتریکی قرار داد و به تدریج شروع به بالا بردن آمپر در مدار کرد. با رسیدن آمپر جریان به یک و نیم میلیونیم آمپر، برگ شروع به واکنش کرد در حالیکه زبان با ازدیاد آمپر تا سه برابر هیچ واکنشی نشان نداد. او با کمک همین روش نشان داد کلیه گیاهان دارای حساسیتی ظریف تر از حساس ترین عضو حیوان یعنی زبان هستند.

ضمنا وی در این آزمایشات دریافت که یک درخت قوی و تنومند واکنش آهسته تر و نجیبانه تری دارد. در مقابل، یک گیاه ظریف، اوج واکنش خود را در زمانی کوتاه نشان می دهد.

چاندرا در جمع بندی کارهای خود در روزهای بازنشتگی بیانات زیر را اظهار داشت:

در پژوهش هایم در زمینه تاثیر انرژی بر ماده با تعجب به این نتیجه رسیدم که مرزهای پیشین در مورد جاندار و بی جان محو می شوند. آیا ارتباطی بین زندگی ما و جهان گیاه محتمل است؟چنین سوالی دیگر متوجه تحقیقات نظری نیست، بلکه با تجربه، پاسخ بدون تردید داده می شود. انسان باید پیشداوری ها و عقاید خالص نظری خود را که پوچی و بی پایگی بسیاری از آنها قبلا روشن شده، به کلی کنار بگذارد.

بخش ۶ کتاب گیاه کودک دانشمند

در این بخش از کتاب گیاه کودک دانشمند به گروهبندی گیاهان پرداخته است.

دگردیسی گیاهان

به نظر می رسد در حالیکه گیاهشناسان در حال جستجوی جهان برای یافتن گونه های جدیدی و افزودن آنها به لیست ۳۵۰ هزارگونه ای گیاهان هستند، در جهت راستین این علمی گامی برداشته نشده است.

اواخر قرن هفدهم، نرینگی، مادینگی و جنسیت گیاهان مورد توجه و شناسایی قرار گرفت. اولین گیاه شناسی که نشان داد گیاهان شکوفه ای دارای جنسیت هستند و برای باروری و ایجاد دانه، عامل گرده ضروری است، دانشمندی آلمانی به نام رودولف ژاکوب بود. او کتا خود در مورد جنسیت گیاهان را در سال ۱۶۹۴ منتشر کرد که صاحب نظران وقت با آن به مبارزه پردختند. این مبارزه یک نسل به درازا کشید و سرانجام پذیرفته شد.

گیاه از آغاز پیدایش، در روند تکامل و در مواجهه با تغییرات جوی بسیار، برای بارور کردن خود موفق به اختراع روش های هوشمندانه ای شد. شاید از شنیدن اینکه هر دانه روی چوب بلال در تابستان یک تخمک است، یکه بخورید. یا از اینکه هر رشته کاکل زیبای بلال، یک آلت مادینگی کامل و آماده جذب و بلعیدن گرده اسپرم از هوا است تا با لولیدن در طول آن به مقصد برسد و دانه را بارور کند و بالاخره اینکه هر دانه بلال حاصل یک حاملگی مستقل است، دچار شگفتی شوید!

به جای بازی کردن با لیست طول و دراز نام های باستانی گروه گیاهان، این روش علمی تر و مناسب تر است که فرزندان ما بدانند که هر ذره گرده، یک رحم را بارور می کند و فقط یک رحم را! و هر رحم فقط به یک دانه هسته تعلق دارد.

و بدانند که یک لیف تخم تنباکو حدود ۲۵۰۰ تخم ظرفیت دارد و باید فقط در طول مدت ۲۴ ساعت ۲۵۰۰ بار حامله شود، آن هم در مساحتی به اندازه چند میلی متر مربع.

گیاهانی را میشناسیم که اعضای نرینگی و مادینگی را در خود دارند. گل نوعی خرما در بعضی سالها شاخک تخم ساز و در سال های دیگر عضو تخم ساز دارد. حبوبات عمدتا به وسیله باد باردار میشوند و بسیاری گیاهان دیگر به وسیله پرندگان یا حشرات.

گل ها در موقع آمادگی باروری مانند حیوان و انسان از خود بوی فریبنده و قوی پخش می کنند تا باعث جلب زنبور، پرنده یا پروانه و در نتیجه انتقال گرده و عمل لقاح شود. گیاهی که موفق به گرده گیری نشود تا مدت ۸ روز و گاه تا زمانیکه گل پلاسیده و بیافتد به پخش بوی فریبنده ادامه می دهد؛ ولی به محض اینکه باردار شد، در مدت کمتر از نیم ساعت به پخش آن خاتمه میدهد.

گیاه هم مثل انسان و حیوان در صورت ناتوانی جنسی، بوی فریبنده اش به بوی ناخوش تبدیل می شود. وقتی یک گیاه آماده باروری است در عضو مادینه آن نوعی گرما و حرارت به وجود می آید.

گرده بیشتر گیاهان در فضا اثری شبیه اثر نشئه آور نطفه انسان و حیوان دارد. حرکت گرده در درون گیاه تا تشکیل هسته عینا شبیه حرکت اسپرم انسان و حیوان است و کلیه مراحل ورود، مسابقه، لولیدن و لقاح با تخمک و… و حتی لذت نزدیکی را دارد. این لذت گاه در شیرینی شبنم توام با شهد است که تخمک ماده در آن قرار دارد. به عنوان مثال اسپرم سرخس تخمک ماده خود را در حوضچه ای از شهد و شبنم می یابد.

گوته، شاعر بزرگ آلمانی طی تحقیقات چندساله خود روی گیاهان، دریافت که رشد یک عضو و سربرآوردن عضوی دیگر از آن یا تغییر همان عضو به صورت های دیگر و باروری، یک رفتار دگر گیسی است. هر عضو که به ظاهر از شباهت به بی شباهتی می رود، در ذات خود هویت خود را حفظ می کند.

گوته می گوید:

با تعمق دراز مدت در گیاهان دریافتم که گیاهان اطراف ما دارای فرم از پیش تعیین شده ای نیستند. آنها موجوداتی بشاش، پر حرکت و انعطاف پذیرند و همین خاصیت باعث شده با شرایط مختلف نقاط زمین سازگار شوند. شرایط محیط در آنها اثر می کندو باعث می شود که دوباره و چند باره شکل خود را عوض کنند و با شرایط تطبیق دهند.

گیاه طبق خواست شما رشد می کند

تصور شاعرانه گوته درباره وجود روحی لطیف در پشت ظاهر مادی گیاه به وسیله یکی از استادان دانشگاه لایپزیک، گوستاو تئودور فخنر، پیگیری و تقویت شد.

امیدواریم تا اینجا، از خلاصه کتاب گیاه کودک دانشمند، لذت برده باشید. منتظر قسمت بعدی در روزهای آینده باشید.

میزان امتیاز از راست به چپ افزایش می یابد.

میانگین امتیاز ۴.۶ / ۵. تعداد آرا: ۱۱

هیچ امتیازی ثبت نشده است. شما اولین امتیاز دهنده باشید!

این مقالات را هم بخوانید!

5 پاسخ

  1. عالی، تاثیر گذار و فوق العاده بود، خدا قوت به تیم خوب شما و زحمات تان.
    خواستم امتیاز ۵ رو بدم، اما از سمت چپ ستاره ها رو حساب کردم و به اشتباه امیتاز پایین رو ثبت کردم!!عذر خواهم!

    1. ممنونم بانو که همراه ما و قوت قلب ما هستید! اشکال نداره عزیزم. امتیازدهی از راست به چپ افزایش پیدا میکنه!

  2. شگفت انگیزه
    وقتی کتاب گیاه کودک دانشمند رو خوندم دیدگاهم کاملا نسبت به گیاهان بهبود پیدا کرد
    الان جایگاه گیاهان در ذهن بنده بسیار بالاست و رفتارم کاملا با اونها متفاوت شده
    ممنون بابت خلاصه این کتاب ارزشمند

    1. سپاس بانو
      صحت این موارد بایستی از بعد غیر مادی و توسط افرادی فراتر از دانشمندان و علم تایید شود. علم قادر است یک موجودیت را با ابزارهای خود بررسی نماید اما نمی تواند بعد روح را بررسی نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصول مورد نظر خود را جستجو کنید.